در این مقاله سعی شده، به موضوع خنده با محوریت آیات، روایات و تا حدودی به علم روانشناسی پرداخته شود.
بررسی لغوی «ضحک»
راغب اصفهانی می گوید:ضحک:باز شدن و شادابی چهره و ظاهر شدن دندان ها از سرور و شادی روح است.
ضواحک:دندان هایی که هنگام تبسم ظاهر می شوند.
خنده اختصاص به انسان دارد و در غیر انسان یافت نمی شود و باید همچنین اضافه کرد:تعجب از سبب های خنده است که در نهایت به خنده ختم می شود و آن به اراده خدا و انسان بستگی دارد.پس خنده ای که به اراده از بنده صادر می شود، مانند سایر افعال انسان باید در جهت صلاح و نیکی لحاظ گردد.1
در باب کلمه «خنده» در لغت نامه دهخدا آمده است؛حالتی که انسان به واسطه شعف و خوشحالی و بشاشت پیدا می کند و در آن لب ها و دهان به حرکت در می آیند و این حالت با آواز مخصوصی همراه است.
خنداننده و خنده کننده
خداوند در سوره نجم،آیه 43 می فرماید:«و انه هو اضحک و ابکی؛و هم اوست که می خنداند و می گریاند.»
در این آیه، این مسئله که آیا خنده و گریه از اعمال خود انسان است یا بر طبق آنچه که از معنای این آیه برمی آید، تنها عامل خنده و گریه خداوند می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است.
در تفسیر المیزان، اشاره خوبی به این موضوع گردیده، با این مضمون که خنده و گریه را به خود انسان ها نسبت دهیم.برای اینکه نسبت دادن، گریه و خنده و هر کار دیگری به انسان به این جهت است که او آن کار را انجام داده و به خدا، به این علت که او آن را ایجاد کرده، و بین این دو فرق زیادی می باشد، که با وجود این فرق هم باز بین اراده خدا و اراده انسان به خندیدن و گریه کردن منافاتی نیست.زیرا اراده الهی به خنده ارادی و به اختیار قرار گرفته است، نه هر خنده ای، اگر چه به اجبار باشد.پس اراده انسان در خندیدن مؤثر است و آن سببی است که در طول، سببیت اراده خدا قرار گرفته، نه در عرض آن، تا منافاتی پیش آید و بگویند، چون دو علت در عرض هم هستند.پس چگونه دو سبب یک مسبب را بوجود می آورند.2
در بعضی از تفاسیر، این موضوع مطرح شده که اگر خنده و گریه بطور مطلق فعل خدا بود، دیگر امر و نهی به آن نمی شد، چنانکه در آیه 82 سوره توبه خداوند نمی فرمود:«فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیرا» و یا در سوره نجم، آیه 60 می فرماید:«و تضحکون و لاتبکون» سبب خنده و گریه به انسان نسبت داده نمی شد.3
در تفسیر انوار درخشان آمده که خنده و گریه دو حالت روانی است که انسان در صورت تحقق شرایطی به اختیار مرتکب آن دو می شود و بر حسب ایجاد فعل اختیاری به شرط اراده پروردگار است،زیرا خداوند، انجام کاری را با لوازم تشخیص آن خواسته است که بوجود آید.4
انواع خنده
خنده از روی تعجب
خداوند در سوره نمل، آیه 19 می فرماید:«فتبسم ضاحکا من قولها و قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضه و ادخلتی برحمتک فی عبادک الصالحین؛سلیمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت:پروردگارا!در دلم افکن تا نعمتی که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس بگزارم و به کار شایسته ای که آن را می پسندی بپردازم، مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته ات داخل کن.»
در بیشتر تفاسیر خنده حضرت سلیمان را نتیجه تعجب دانسته اند.از آن جهت که مورچه ای یاران خود را از لشکر عظیم ایشان برحذر می دارد، و این آینده نگری و مصلحت اندیشی مورچه باعث تعجب و خندان شدن حضرت سلیمان گردیده است.
2.خداوند در سوره هود، آیه 71 می فرماید:«و آمرأته قائمه فضحک فبشّرنها باسحاق و من وراء اسحاق یعقوب؛و زن او (حضرت ابراهیم (ع)) ایستاده بود خندید.پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم».
در رابطه با خنده همسر حضرت ابراهیم (ع)، ساره و علت آن،نظرات متفاوتی وجود دارد، اما در بیشتر تفاسیر از جمله مجمع البیان، این تفسیر را به دلایل مختلف ناشی از تعجب دانسته ند.
خنده تمسخر آمیز
1.خداوند در سوره زخرف آیه 47 می فرماید:«فلما جاءهم بایاتنا و إذا هم منها یضحکون؛پس چون آیات ما را برای آنان آورد، ناگهان ایشان بر آنها خنده زدند.»
این آیه به خنده قوم حضرت موسی اشاره دارد.زمانی که آن حضرت معجزات الهی را به آنها عرضه داشتند،آنان بدون تأمل در آن آیات ایشان را مسخره کردند.
2.خداوند در سوره نجم آیه 59 و60 می فرماید:«افمن هذا الحدیث تعجبون. و تضحکون و لا تبکون؛آیا از این سخن عجب دارید و می خندید و نمی گریید.»
بعضی گفته اند:یعنی ای مشرکان! آیا از این قرآن و نازل شدن آن از جانب خداوند بر حضرت محمد و معجزه بودن آن در شگفت نمی شوید و از روی استهزاء می خندید.جمله «لاتبکون» به این معنا به کار رفته که چرا بخاطر وعده های عذاب قرآن بر خود نمی گریید.5
آخرین نظرات