حضرت زهرا (س)میفرمایند: «و سبوغ آلاء اسداها و تمام منن اولاها.
برخی زبان ها از نظر غنای واژه و تركیبات بر زبان های دیگر برتری دارند. زبان عربی در مقایسه با زبان فارسی از لحاظ غنای واژگان از سطح بالایی برخوردار است؛ لذا گاهی در برابر یك كلمه فارسی چند كلمه عربی وجود دارد كه هر یك ویژگیهای خاصی دارد. در این جا دو واژه تقدیم و نعمت را داریم. در فارسی هم كلمه تقدیم به كار میرود كه خود عربی است. به سختی میتوان در مقابل آن واژهای فارسی پیدا كرد كه الآن مستعمل باشد و همین معنا را افاده كند. در زبان فارسی برای بیان معنای نعمت هم تنها واژه نعمت را داریم كه البته آن هم از زبان عربی عاریه گرفته شده است؛ اما در زبان عربی هم«نعمت»، هم«آلا» و هم «منت» گفته میشود كه جمع آنها به ترتیب«نعم»، «آلاء» و«منن» است و تفاوت های ظریفی بین آن ها وجود دارد. نعم به همه نعمت ها و هر چیزی كه ملایم با طبع باشد اطلاق میشود و معنای عامی دارد. در مورد آلاء گفته اند: آن نعمتی است كه نیاز متنعم را كاملاً بر طرف میكند. قرآن در سوره الرحمن فراوان میفرماید: فبای آلاء ربكما تكذبان؛ یا در جای دیگر میفرماید: فاذكروا آلاء الله. این ها نعمت هایی است كه در آن ها ویژگی مذكور لحاظ شده است. حضرت در كنار این ها واژه منت را به كار میبرد. منت و منن در مورد نعمت های خیلی ارزشمند و گران سنگ بكار میرود؛ از این رو در قرآن در موارد خاصی كلمه«من» به جای«انعم» به كار رفته است؛ لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا: نعمت وجود پیغمبر را با تعبیر«من» بیان میفرماید؛ یعنی انعم بنعمه عظیمه ثمینه.
حضرت زهرا(س) اول واژه نعم، سپس واژه آلاء و بعد واژه منن را بكار بردهاند؛ یعنی واژههای بعدی به ترتیب بار معنایی بیشتری دارند. این از مراتب فصاحت كلام است كه وقتی چند واژه مشابه را به كار میبرند، تدریجاً از ضعیف به قوی سیر كنند. اعطای نعمت هم باز با واژههای مختلفی بیان شده است و این نشان میدهد كه آن كسی كه این واژهها را به كار گرفته چه تسلطی بر كلام، بر لغات و بر تركیبات داشته است!
و سبوغ آلاء اسداها: این جا از ماده سبوغ استفاده شده است. یعنی خدا را ثنا میگویم به واسطه فراوانی نعمت های ویژهای كه ارزانی داشته است. اسبغ علیكم نعمه ؛ یعنی نعمت هاییش را فراوان در اختیار شما گذاشت. و تمام منن اولاها یا والاها«اولی النعمه » یعنی اعطاها. این واژه معانی متعددی دارد كه یكی از معانی اش«كاری را به انجام رساندن» است. در بعضی از نسخهها«والاها» است. والا یعنی در پی آوردن، اگر والاها باشد، میتوان گفت: نكته ظریفی در آن رعایت شده است و آن این است كه وقتی خدا نعمتی به كسی میدهد، به همان مقدار اكتفا نمی كند؛ بلكه به دنبال آن نعمت بزرگ تر و سنگین تری میدهد.«جم عن الاحصاء عددها و نای عن الجزاء امدها و تفاوت عن الادراك ابدها؛ این نعمت ها به قدری زیاد است كه شمارش آن ها میسر نیست و زمان و سرآمد این نعمت ها آن قدر گسترده است كه نمی توان برای آن ها جبرانی در نظر گرفت و ابدیت و همیشگی این نعمت ها باعث میشود كه از ادراك ما فراتر بروند.»
حضرت زهرا(س) برای نعمت های الهی سه ویژگی ذكر كرده اند:
یكی از لحاظ كمیت كه میفرمایند: عدد آن ها فزون تر از شمارش است.
دوم از لحاظ كیفیت كه میفرمایند: پاداش دادن و جبران نیست
سوم از جهت محدودیت كه میفرمایند: نامتناهی است.
نعم الهی؛ غیر قابل شمارش:
جم عن الاحصاء عددها؛ این مسئله كه نعمت های خدا قابل شمارش نیست مطلبی است كه در خود قرآن هم روی آن تاكید شده است؛ «وان تعدوا نعمه الله لاتحصوها؛ اگر بخواهید نعمت های خدا را به شمارش درآورید نخواهید توانست آن ها را بشمارید.» در این كه ما جزئیات نعمت های الهی را نمیتوانیم بشماریم گمان نمیكنم كسی تردیدی داشته باشد؛ ولی فرق است بین این كه به طور اجمال و سربسته بگوییم نمیتوانیم و بین این كه مقداری بیازماییم و ببینیم چرا نمیتوان نعمت های خدا را شمرد. آدمی زاد طوری خلق شده كه تصوراتش وقتی در عمل یا احساس روانی اش بیشتر اثر دارد كه جزئیات آن ها را درك و تصور كند. همه ما میدانیم كه محبت مادر خیلی افسانهای است و خداوند به مادر محبت فراوانی داده است. یك وقت همین طور اجمالی و سربسته میگوییم: محبت مادر خیلی زیاد است و نمیتوانیم حقش را ادا كنیم كه البته سخن درستی است؛ اما اگر مقداری جزئیات محبت های مادر را در ذهن بیاوریم، آن وقت احساس خضوعی كه باید در مقابل مادر داشته باشیم را بهتر درك میكنیم. ببینیم یك شب مادر برای بچه اش چه زحمت هایی میكشد. اگر در جمعی چند مادر با چند بچه خوابیده باشند، وقتی یكی از بچهها بیدار میشود و گریه میكند مادر همان بچه از خواب میپرد. اگر ببیند بچه مثلادلش درد میكند یا پایش سوخته یا … از جا برمی خیزد و سعی میكند تحت هر شرایطی بچه اش را آرام كند. اگر شب طولانی زمستان این بچه تا صبح آرام نشود مادر هم آرام نمی گیرد. از شیردادن، از نوازش كردن، از دلسوزی و مهربانی كردن و… هیچ مضایقه نمی كند. چه كسی حاضر است یك شب تا صبح برای یك بچه این قدر زحمت بكشد. وقتی انسان یكی یكی این ها را تصور كند ارزش زحمت مادر را طور دیگری درك میكنیم. مادر چندین سال برای بچه كوچكش این طور دلسوزی میكند و زحمت میكشد.
به جا آوردن شكر خدا ناشی از یك احساس است. اول انسان احساس میكند كه بدهكار است. یكی از احساسات پاك الهی كه خداوند به صورت فطری در وجود انسان قرار داده است این است كه در مقابل كسی كه خدمتی به او میكند خودش را بدهكار میداند و میخواهد به یك نحوی جبران كند؛ اقلاً تشكر زبانی كند. این احساس وقتی در ما درست پیدا میشود كه جزئیات نعمت های خدا را درك كنیم. اجمالاً بدانیم خدا به ما سلامتی بدن داده است، كافی نیست. باید با جزئیاتش درك كند كه سلامتی بدن یعنی چه؟ چشم آدم از چند بخش و هر بخش از میلیونها سلول متفاوت تشكیل شده است. اگر یكی از بخش های چشم معیوب شود. مثلاً آب سیاه بیاورد، چه قدر باید زحمت كشید و هزینه داد تا آن را معالجه كرد؟ سایر اعضاء هم همین گونه است. اگر یكی از این استخوان هایی كه خدا در دهان ما برای خرد كردن غذا گذاشته است به نام دندان، بپوسد هر قدر هم انسان هزینه كند دیگر مثل سابق نخواهد شد! حال این ها چه قدر میارزند؟! نمیدانیم اینها چه قیمتی دارد! این ها نعمت های موجود است. برای به وجود آمدن هر یك از اینها چه مقدماتی لازم بوده است؟ چه عواملی باید دست به دست هم دهند تا این اندامها به این صورت شكل بگیرند؟ اگر ما فقط به آن چه در بدن خودمان هست فكر كنیم آن وقت خودمان را در مقابل خدا خیلی بدهكار میبینیم!
فواید تدبر در نعم الهی:
فایده سوم این است كه وقتی آدم این نعمت ها را دید، انگیزه شكر پیدا میكند. آدمی كه فطرتش سالم باشد وقتی كسی چیزی به او میدهد درصدد قدردانی از او برمی آید. آیا وقتی انسان بفهمد این همه خدا به او نعمت داده در مقام شكر بر نمیآید؟!
فایده چهارم این است كه وقتی شكر كرد نعمتش افزایش پیدا میكند؛ لئن شكرتم لازیدنكم. و بالاخره این شكر موجب سعادت ابدی او میشود. نه تنها در دنیا نعمتش افزایش پیدا میكند؛ بلكه خدا از او راضی میشود و برای او ثواب مینویسد. فضیلت عبادتی كه از روی شكر انجام میگیرد، بسیار بیشتراز عبادتی است كه از روی خوف انجام میگیرد. امام صادق(ع) بعد از این كه فرمودند: عبادت كنندگان سه دسته اند میفرمایند: ولكنی اعبده شكرا له و در یك روایتی حبا له.
ادامه »
آخرین نظرات