«اسماعیل بن جابر» می گوید: امام صادق(ع) نامه ای به یارانش نگاشت و به آنها فرمان داد آن را مطالعه کرده و به عنوان برنامه زندگی به کار بندند. اصحاب، هر کدام نسخه ای از آن را در نمازخانه منزل خود گذاشته بودند و بعد از هر نماز می خواندند.
«اسماعیل بن مخلد سراج» هم تأکید کرده است که این نامه از سوی امام صادق(ع) به همه یارانش ابلاغ شد. متن این نامه چنین است:(1)
بسم اللّه الرحمن الرحیم
از خداوند سلامتی بخواهید و در پی آرامش و وقار و سکون قلب باشید. شرم و حیا پیشه کنید و از آنچه خوبانِ پیش از شما از آن دور ماندند، دوری کنید.
… مبادا زبان را به دروغ، تهمت، گناه و دشمنی آلوده کنید، زیرا نگهداشتن زبان از آنچه خدا نمی خواهد و شما را از آن بازداشته است، نزد پروردگار نیکوتر است و آلوده کردن آن به آنچه خدا از آن نهی کرده، برای شما هلاکت بار و باعث دشمنی خدا و کری و کوری و گنگی روز قیامت است و شما را تبدیل به کسانی می کند که خداوند درباره آنان فرموده است: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ، کر و گنگ و کورند بنابراین به راه نمی آیند.» (سوره بقره، آیه 18)؛ و یا: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ» «کر و گنگ و کورند و نمی فهمند.» (سوره بقره، آیه 171)؛ «وَلاَ یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ؛ به آن ها اجازه داده نمی شود که عذرخواهی کنند.» (سوره مرسلات، آیه 36).
مبادا کاری را انجام دهید که خداوند منع کرده است. خاموشی را پیشه خود سازید، جز در مواردی که نفعی اخروی و اجری الهی از ترک آن به شما می رسد. خدا را تقدیس، تسبیح و ستایش فراوان کنید، به درگاهش زاری نمایید و از خیری که در نزد اوست طلب نمایید، خیری که کسی را توان سنجش آن نیست و فهم به کنه آن نمی رسد.
با مشغول ساختن زبان به این موارد، آن را از اشتغال به محرمات الهی و گفته های باطل دور نگه دارید. گفته هایی که اگر گوینده آن بدون توبه و دوری از آن بمیرد، در آتش جهنم جاودان می شود. بسیار دعا کنید؛ زیرا بنده برای برآورده شدن حوایج خود از طرف خدا، وسیله ای بهتر از دعا، توجه، زاری و درخواست از درگاه او ندارد. به آنچه خدا تشویقتان کرده است رغبت کنید و دعوت او را بپذیرید تا رستگار شوید و از عذاب رهایی یابید. مبادا خود را شیفته چیزی کنید که خدا بر شما حرام کرده است؛ زیرا هرکس پرده حرمت الهی را بدرد، خدا میان او، بهشت و نعمت، لذت و کرامت آن که برای اهلش مهیاست، پرده ای ابدی می افکند.
چه بد می اندیشد کسی که به نافرمانی خدا و ارتکاب گناه فکر می کند و لذت چند روزه دنیا را، که ناپایدار و فانی است، بر جاودانگی در بهشت و لذت و کرامت آن ترجیح می دهد. وای بر چنین کسانی! چه تیره بخت و بدعاقبت و بدحال اند نزد پروردگار خود در روز رستاخیز. به خدا پناه ببرید که مبادا شما را در قیامت جزو این گروه قرار دهد و گرفتار عذابی سازد که آنان را به آن گرفتار ساخته است. ما و شما هیچ قدرت و نیرویی نداریم، مگر به لطف و عنایت خداوند.
ای نجات یافتگان! از خدا بپرهیزید! خدا نعمتی را که به شما داد کامل نمی کند، مگر این که شما هم مشکلاتی را که صالحان پیش از شما تحمل کرده اند تحمل کنید تا خود و اموالتان آزموده شوید. از دشمنان خدا بسیار آزار ببینید. با صبر آن را بر خود هموار کنید. آنان شما را خوار کنند و با شما دشمنی ورزند و بر شما ستم روادارند؛ شما این همه را برای رسیدن به رضای خدا و سرای آخرت تحمل کنید و خشم آتشین خود را در راه خدا فروخورید؛ حتی اگر شما را در عقیده ای درست، دروغ گو شمارند، دشمن دارند و با شما بر سر آن کینه ورزند. مصداق همه ی این موارد در کتاب خداست که جبرئیل بر پیغمبر(ص) فرود آورد و شما شنیده اید: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنْ الرُّسُلِ وَلاَ تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ، صبر کن همان طور که پیامبران اولوالعزم صبر کردند و درباره ی آنها شتاب مکن» (سوره احقاف، آیه 3)، و نیز: «وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلَی مَا کُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللّه ِ وَلَقَدْ جَاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ، پیش از تو را نیز دروغ گو شمردند و آنان بر آن تکذیب و آزار صبر کردند.» (سوره انعام، آیه 34). پیغمبر خدا و رسولان پیش از وی تکذیب شدند و آزار دیدند.
… در این موضوع تدبر کنید و آن را بفهمید و ندانسته نگیرید؛ زیرا هرکس این مطلب و سایر واجبات الهی را که خدا در قرآن بدان امر یا نهی کرده نادیده بگیرد، دین خدا را از دست داده، دل به نافرمانی خدا نهاده و باعث خشم او شده است و خداوند او را از صورت در دوزخ سرنگون می سازد.
… ای گروهی که به رحمت و رستگاری رسیده اید! خداوند نعمت را بر شما کامل کرده است. بدانید که خداوند به کسی اجازه نداده است حکم دین را به هوس و سلیقه یا نظر و قیاس دریافت کند. خدا قرآن را نازل و همه چیز را در آن بیان کرده است. برای قرآن و آموختن آن نیز کسانی را اهلیت داده است و روا نیست آنان که خدا علم قرآن را به آنها سپرده، به دلخواه و رأی و قیاس، معنای آن را تفسیر کنند؛ چون خدا آنان را با این علم، بی نیاز و ارجمند نموده است. آنان همان اهل ذکرند که خدا به بندگان خود دستور داده از آنها پرسش کنند و هرکس که خود خواست، به راه راست هدایت کرده و از علم قرآن، به اجازه ی خدا و به اندازه ای که به خدا و به راه حق راه یابد، به او بدهند. آن ها کسانی اند که هیچ کس از دانشی که خدا آنها را با آن گرامی داشته و به آنها سپرده روگردان نمی شود؛ مگر این که در علم خدا و اصل آفرینش و عالم روح بدبخت شناخته شده باشد. این گروه نیز آنان اند که از اهل ذکر و کسانی که علم قرآن بدانها داده شده و سؤال از آنها واجب است رومی گردانند و به دلخواه و سلیقه و رأی و قیاس خود عمل می کنند؛ تا آن جا که شیطان در آنها نفوذ می کند؛ زیرا اهل ایمانِ دارای علمِ قرآن را کافر، و منکران آن را مؤمن می شناسند و بسیاری حلال های الهی را حرام و حرام های الهی را حلال می سازند.
این تمامی ثمره هوای نفس آنان است و با این که رسول خدا، پیش از مرگش به آنها سفارش کرده بود، گفتند: «پس از این که خدای عزوجل رسول خود را از ما گرفت و بعد از سفارشی که او به ما کرده و دستوری که به ما داده، برای ما رواست به آن چه رأی مردم بر آن قرار گرفته، عمل کنیم؛ گرچه خواست مردم، مخالف نظر خدا و رسولش باشد». هیچ کس بر خدا دلیرتر و گمراهی اش آشکارتر از افرادی نیست که این روش را در پیش گرفته و پنداشته اند که چنین چیزی بر آنان رواست. به خدا قسم، حق خداوند بر خلقش آن است که در زندگی و پس از مرگ محمد(ص) از او فرمان برند. آیا این دشمنان خدا می توانند بگویند یکی از کسانی که با محمد(ص) اسلام آورد، به قول و رأی و قیاس خود عمل می کرد؟ اگر بگوید آری، به خدا دروغ بسته و به پرتگاه دور گمراهی افتاده اند و اگر نه بگویند و بپذیرند که بر هیچ مسلمانی جایز نیست به رأی و دلخواه و قیاس خود کار کند، علیه خود اعتراف کرده و دلیل را پذیرفته اند و از کسانی اند که اعتقاد دارند پس از مرگِ رسول خدا هم باید از خدا اطاعت کرد و فرمان برد. خداوند هم که گفتارش حق است می فرماید: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَیآ أَعْقَبِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْءًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّکِرِینَ؛ نیست محمد مگر رسولی که بسی رسولان پیش از او بودند و رفتند. آیا اگر او مُرد یا کشته شد، شما به دوران جاهلیت برمی گردید و مرتجع می شوید؟ هرکه بر خود بچرخد (و از دین برگردد) هرگز به خدا زیانی نرساند و خدا به زودی شاکران را پاداش دهد.» (سوره آل عمران، آیه 144).
این برای آن است که بدانید باید در زندگی و پس از مرگ محمد(ص) از خدا اطاعت شود و فرمانش پیروی گردد؛ همان گونه برهیچ کس روانیست درزندگی محمد(ص) به دلخواه و رأی و قیاس خود که مخالف امر و فرمان محمد(ص) است عمل کند. بر کسی نیز روا نیست بعد از محمد(ص) به دلخواه و رأی و قیاس و سنجش خود عمل نماید.
… بسیار به درگاه خدا دعا کنید! زیرا خداوند بندگان مؤمنی را که به درگاهش دعا می کنند دوست دارد و به آنان وعده اجابت داده است و دعای مؤمنان را در روز قیامت جزو عمل آنان محسوب می کند که به نعمت بهشت آنان بیفزاید. در هر ساعتی از شب و روز و تاحدی که می توانید خدا را یاد کنید؛ زیرا خدا فرمان داده است او را یاد کنند و او هم به یاد مؤمنانی است که در یاد او هستند. و بدانید که خدا هرکدام از بندگان مؤمنش را که او را یاد کنند، به خیر یاد می کند.
در عبادتش بکوشید! زیرا هر چیزی از طرف خدا به کوشش در طاعت او و دوری کردن از آنچه در ظاهر و باطن قرآن حرام کرده است، فراهم می آید. خدای تبارک و تعالی فرمود: «وَذَرُوا ظَاهِرَ الاْءِثْمِ وَبَاطِنَهُ؛ از گناه ظاهر و گناه باطن دوری جویید». (سوره انعام، آیه 120).
بدانید هرچه خدا به دوری از آن دستور داده، آن را حرام کرده است. از آثار و دستورهای رسول خدا و روش او پیروی و بدان عمل کنید و از خواسته های نفسانی و آرای شخصی خود پیروی ننمایید که نتیجه ی آن گمراهی است. بی شک، گمراه ترین مردم در نزد خدا، کسی است که پیرو خواسته های نفسانی و رأی خود باشد، نه هدایت خدا. تا می توانید به خود نیکی کنید؛ زیرا هر کار خوبی که انجام می دهید خوبی به خود شماست و اگر هم بد کنید به خود کرده اید. با دیگران مدارا کنید و آنها را بر گردن خود سوار نکنید، تا با این روش خدا را هم اطاعت کرده باشید.
مبادا دشمنان خدا را در حضور دیگران و آن جا که کلام شما را می شنوند، دشنام دهید تا آنها هم به تلافی و از روی دشمنی و ندانسته، خدا را دشنام دهند. سزاوار است بدانید اندازه ی دشنام آنان به خدا چقدر است. بی تردید، هرکه به اولیای خدا دشنام دهد و بد گوید، خدا را دشنام داده است و چه کسی پیش خدا ستمکارتر است از کسی که موجب سبّ و دشنام به خدا و اولیای او شود. پس با آرامش برخورد کنید و از خدا پیروی نمایید. ولاحول ولاقوة الا باللّه.
… ای جمعی که خداوند نگهبان کار و زندگی شماست! به آثار رسول خدا(ص) و روش آن حضرت و آثار امامان بر حق پس از وی چنگ زنید؛ زیرا هر که بدان عمل کند بی تردید هدایت شده است و هرکه آن را وانهد و از آن رو بگرداند گمراه است. پدر ما، رسول خدا(ص)، فرموده است: مداومت بر پیروی از آثار و سنن، هر چند اندک باشد، پیش خدا پسندیده تر و سودمندتر است از اجتهاد و کوشش بسیار در بدعت و پیروی از هوی و هوس. پیروی از هوی و بدعت بدون هدایت خدا، گمراهی است و هر گمراهی بدعت، و جایگاه هر بدعت گزار در دوزخ است. هرگز نمی توان به خیری که نزد خداست رسید، جز با فرمان بری خدا و صبر و رضا؛ زیرا صبر و رضا، مصداق فرمان بری از خداست.
بدانید که هیچ بنده ای ایمان نمی آورد مگر این که بدانچه خدا نسبت به او انجام داده است خوشایند یا ناخوشایند راضی باشد؛ و خدا هرگز برای کسی که صبر و رضا پیشه کند، عملی انجام نمی دهد که شایسته نباشد؛ خواه خوشایند فرد باشد و خواه نباشد.
نمازها را در وقت مقرر بخوانید؛ به خصوص نماز وسطی را؛ همان گونه که خدا همه مؤمنان پیش از شما و شما را در کتاب های آسمانی به آن فرمان داده است.
به مسلمانان نیازمند مهر بورزید. هرکس آنان را خوار شمارد و بر آنها گردن فرازی کند، از دین خدا خارج شده است و خدا خوارکننده و بدخواه اوست. پدر ما، رسول خدا(ص)، فرموده است: «پروردگارم به من به مهرورزی با مستمندان مسلمان را دستور داده است. بدانید که هرکس مسلمانی را خوار شمارد، خدا بدخواهی و زبونی را از جانب خود به روی او می افکند تا مردم بدخواه او باشند و خدا بیش تر بدخواه اوست». از خدا بترسید درباره برادران مسلمان مستمند خود؛ زیرا حق آنها بر شما این است که با آنها دوستی کنید. به درستی که خدا به رسولش فرمان داده که آنها را دوست بدارد. پس اگر کسی فردی را که خدا به دوستی او فرمان داده است، دوست ندارد، نافرمانی خدا و رسول را کرده و هرکه خدا و رسولش را نافرمانی کند و بر این روش بمیرد، از گمراهان است.
از غرور و تکبّر بپرهیزید؛ زیرا تکبّر ردای خدای عزّوجل است. هرکه با خدا در ردای او منازعه کند، خداوند پشت او را می شکند و در روز رستاخیز خوار و زبونش می سازد.
مبادا به یکدیگر ستم کنید که ستمکاری از صفات خوبان نیست. هرکس ستم و تعدّی کند، یقینا خدا ستم او را به خودش برمی گرداند و ستم دیده را یاری می کند و هرکه را خدا یاری کند، پیروز می شود.
مبادا بر یکدیگر حسد ورزید که حسد ریشه کفر است.
مبادا بر مسلمان ستم رسیده ای جفا کنید که او علیه شما به درگاه خدا نفرین می کند و خداوند هم نفرین او را درباره شما اجابت می نماید. رسول خدا(ص) بارها فرمود: بی تردید دعای مسلمان ستمدیده اجابت شده است.
باید به یکدیگر کمک کنید؛ چون پدر ما، رسول خدا(ص)، می فرمود: یاری و کمک به مسلمانان، مزدش از روزه یک ماه با اعتکاف در مسجدالحرام بیش تر است.
مبادا بر برادر مسلمان خود که از او بستانکارید و توان پرداخت ندارد، سخت بگیرید و او را در فشار قرار دهید؛ زیرا رسول خدا(ص) می فرمود: «مسلمان حق ندارد به مسلمان دیگر در وام خواهی سخت بگیرد و هرکه بدهکارِ نداری را مهلت دهد، خداوند در روزی که جز سایه ی او سایه ای نیست او را در سایه اش جای دهد».
ای گروه مورد رحمت که بر دیگران برتری داده شده اید! مبادا حقوق خدا را که بر عهده دارید، روزی تا روز دیگر و ساعتی تا ساعت دیگر به تأخیر اندازید. به یقین، هر کس در ادای حقوق خدا شتاب کند، خداوند به شتاب کردن در زیاد کردن خیر او در دنیا و آخرت تواناتر است و آن که در پرداخت حقوق الهی که نزد اوست تأخیر کند، خدا به حبس روزیِ مقرر او تواناست و هرکه را خدا روزی ندهد نمی تواند روزی خود را فراهم کند. حق آنچه را خدا روزی شما کرده به خدا بپردازید تا باقی مانده آن را برای شما پاک و گوارا سازد و طبق وعده ای که به شما داده، روزی شما را چند برابر سازد که شماره آن و کنه فضل آن را، جز پروردگار جهانیان نمی داند.
… ای جماعت! تقوای الهی پیشه کنید و تا می توانید امام را در تنگنا نیندازید و کار او را دشوار نسازید؛ کسی که کار را بر امام دشوار می سازد، از پیروان خوب امام که فضیلت امام را پذیرا، در ادای حقش شکیبا و به حرمتش آگاه هستند، بدگویی می کند. هرکس نزد امام به این کار اقدام کند، کار را بر امام دشوار کرده و امام را در تنگنا انداخته است تا پیروان صالح خود را، که فضل او را پذیرا و بر ادای حقش صبور و به احترامش آگاهند، لعنت کند و هرگاه امام آنها را برای اجباری که دشمنان خدا به وجود آورده اند لعنت کند، لعنت وی بر آن شخص، از طرف خداوند، رحمت می شود و آن لعنت از طرف خدا و فرشته ها و رسولان، متوجه کسانی می گردد که سبب آن شدند.
ای گروه شیعه! بدانید که سنت خداوند درباره نیکان، از گذشته چنین بوده است که هرکس دوست دارد در حالی که حقیقتا مؤمن است، خدا را ملاقات کند، باید خدا و رسول او کسانی را که به او گرویده اند دوست بدارد و از دشمنان آنها بیزاری جوید و هر چه از فضل آنان به او می رسد را بپذیرد. زیرا نه هیچ فرشته مقرّب و پیغمبر مرسلی و نه کسی که پایین تر از آنهاست، به کنه فضل آن ها نمی رسد. آیا نشنیده اید که خدا در فضل پیروان ائمه هدی که همان مؤمنان اند گفته است: «وَمَنْ یُطِعْ اللّه َ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّه ُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقا؛ آنان همراه کسانی اند که خدا بدانها نعمت بخشیده از پیمبران و صدیقان و شهیدان و نیکان؛ آنان چه خوب رفقایی هستند.» (سوره نساء، آیه 69). این گوشه ای از فضایل پیروان ائمه(ع) است؛ پس خود آنان چگونه اند با همه ی فضلی که دارند.
هرکس دوست دارد خدا ایمانش را تمام سازد تا مؤمنی حقیقی باشد، باید تقوای خدا را طبق شروطی که بر مؤمنان قرار داده است، پیشه ی سازد. زیرا خدا علاوه بر ولایت و دوستی خود و رسولش و ولایت ائمه مؤمنان، شرط کرده است که:
1. نماز را برپا دارند؛
2. زکات را به مستحق بپردازند؛
3. در راه خدا وام بی سود دهند؛
4. از هرزگی ها و زشتی های آشکار و نهان دوری کنند.
و چیزی نیست از محرمات، جز این که در عموم قول او (یعنی، اجتناب از فواحش ظاهر و باطن) وارد است. هرکس با اخلاص دین داری کند و به خود اجازه ندهد که چیزی از این دستور را ترک کند، جزو حزب پیروز خدا و حقیقتاً از مؤمنان است.
مبادا در انجام آنچه خدا در ظاهر و باطن قرآن حرام کرده است، اصرار ورزید. به تحقیق خدای تعالی فرموده است: «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّه َ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّه ُ؛ و اصرار نمی ورزیدند بدانچه کرده بودند، پس از آن که می دانستند و متوجه می شدند.» (سوره آل عمران، آیه 135). یعنی مؤمنانِ پیش از شما، چون خلافی را از راه فراموشی مرتکب می شدند و می فهمیدند که آنها در ارتکاب این خلاف و ترک عمل خوب، نافرمانی خدا را کرده اند، آمرزش می خواستند و توبه می کردند و به آن خلاف بازنمی گشتند. این است مقصود از قول خدا که: «و اصرار نمی ورزیدند بدانچه کرده بودند، پس از آن که می دانستند و متوجه می شدند.» (همان). بدانید که خدا تنها برای این امر و نهی می کند که در آن چه فرمان داده فرمان برند و از آنچه نهی کرده امتناع ورزند. هرکه فرمانش را پیروی کرد، مطیع است و هر خیری که در نزد اوست دریافته و هرکه از آنچه خدا نهی کرده باز نایستد، او را نافرمانی کرده است و اگر در نافرمانی او بمیرد، خدا او را به صورت در دوزخ سرنگون می سازد.
و بدانید که خدا با هیچ یک از آفریده هایش، نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل و نه دیگران، ارتباطی ندارد جز به فرمان بری آن ها. اگر می خواهید مؤمن حقیقی باشید در فرمان بری خدا بکوشید «و لاقوة الاّ باللّه».
… بدانید که اسلام تسلیم و تسلیم اسلام است. هرکه تسلیم شد محققا مسلمان است و هرکه تسلیم نشود مسلمانی ندارد. هرکه می خواهد خود را به نهایت احسان برساند، باید فرمان خدا را برد؛ که هرکه فرمان خدا را بپذیرد، خود را به نهایت احسان رسانیده است.
مبادا مرتکب معاصی شوید؛ هرکه مرتکب معاصی شود، بیشترین بدی را به خود کرده است. میان نیکی کردن و بدی کردن سومی وجود ندارد. پاداش اهل احسان نزد پروردگارشان بهشت و جزای بدکاران دوزخ است. خود را به اطاعت از خدا مشغول نمایید و از نافرمانی او اجتناب ورزید و بدانید که هیچ کس نمی تواند در برابر خدا از شما دفاع کند، نه فرشته ی مقرّب و نه پیغمبر مرسل و نه دیگران. پس هرکه دوست دارد شفاعت شافعان درباره او، نزد خدا سودمند باشد باید از خدا بخواهد که از او راضی شود؛ و کسی به رضایت خدا نمی رسد جز با اطاعت از او و رسول او و متصدیان امر او از خاندان محمد(ص)؛ و نافرمانی آن ها نافرمانی خدا محسوب می شود، اگرچه فضلی (کوچک یا بزرگ) را در آنها منکر نشود.
و بدانید که منکران همان دروغ گویان اند و دروغ گویان همان منافقان و خدا عزوجل که گفتارش حق است درباره منافقان گفته است: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الاْءَسْفَلِ مِنْ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرا؛ راستی منافقان در پایین ترین مرتبه دوزخ اند و یاوری برای آنها نمی یابی.» (سوره نساء، آیه 145).
نباید هیچ یک از شما که دل به فرمان خدا دارد و از او ترسان است، از کسانی که خدای از صفت حق و درستی بیرونشان کرده و آنها را اهل حق نساخته است، بترسد. کسانی که خدا آنان را اهل حق و درستی نساخته، شیاطین انس و جنّ اند و بدون شک، شیاطین انسانی حیله و مکر و فریب بسیار دارند و یکدیگر را وسوسه می کنند، تا اگر می توانند، اهل حق را از لطفی که خدا به آنها کرده و آنان را متوجه دین خودنموده برگردانند؛ دینی که خداوند شیاطین انسانی را اهل آن قرار نداده است. شیاطن انسانی با این عمل می خواهند دشمنان خدا و اهل حقّ، در شکّ و انکار و تکذیب با هم برابر باشند. چنانچه خدا در کتاب خود فرموده است: «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَآءً فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَآءَ حَتَّی یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا ؛ دوست دارند که شما هم کافر شوید همان گونه که آنها کافر شدند، تا باهم برابر باشید» (سوره نساء، آیه 89). خداوند یاران خود را نهی کرده که از دشمنان خدا برای خود دوست و یاوری نگیرند.
نباید مکر و نیرنگ شیاطین انس در کارهایتان، شما را به هراس افکند و از یاری حق، که خدا شما را بدان مخصوص کرده است، بازدارد. در برابر بدی آنان، باید با آن چه بهتر و نیکوتر است از خود دفاع کنید. و این کار را به نیت نزدیک شدن به پروردگار انجام دهید. از سوی آنان برای شما خیری نیست؛ روا نیست که اصول دین خدا را به آنها اظهار کنید. اگر آنها درباره آن از شما چیزی بشنوند، دشمن شما می شوند و آن را به هر بهانه ای انتشار می دهند و در هلاک شما می کوشند و با هر آنچه بد می دارید با شما روبه رو می شوند و در دولت فجّار هیچ انصاف و حقی به شما نمی دهند. شما مقام خود را در مقایسه با اهل باطل بشناسید؛ زیرا برای اهل حق شایسته نیست که خود را به سیرت اهل باطل درآورند. خدا به اهل حق مانند اهل باطل نمی نگرد. آیا دلیل گفته خدا را در قرآن نفهمیدید که می فرماید: «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الاْءَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ؛ آیا کسانی را که به ایمان گرویدند و کارهای خوب کردند چون مفسدان در روی زمین قرار می دهیم، یا پرهیزکاران را چون نابکاران»؟! (سوره ص، آیه 28). خود را از اهل باطل گرامی تر بشناسید و خدای تبارک و تعالی را که از آن اوست مثل اعلی و امام خود و دین خود را که بدان متدیّن هستید به اهل باطل نشان ندهید، تا خدا به شما خشم کند و هلاک شوید، ای اهل صلاح! آرام آرام، دست از امر خدا و امر هرکه فرموده مطیع او باشید، برندارید تا در اثر نافرمانی، خدا نعمتی را که به شما داده است دگرگون سازد. هرکس را که هم نظر و هم عقیده شماست برای خدا دوست بدارید و برای رضای خدا با مخالفان خود بد باشید و دوستی و خیرخواهی را از هم کیشانتان دریغ ندارید و از هرکه از مذهب شما رو می گرداند و با شما به دلیل مذهبتان دشمنی می ورزد و توطئه می کند دریغ دارید.
این شیوه تربیتی ما و دستور خداست، آن را بگیرید و بفهمید و در آن تعقل کنید و پشت سر نیندازید. هر آنچه موافق هدایت شماست به آن عمل کنید و هرآنچه موافق هوی و هوس شماست به دور اندازید و بدان عمل نکنید. مبادا بر خدا بزرگی کنید! بدانید که هیچ بنده ای بر خدا بزرگی نمی کند، جز این که به دین خدا بزرگی کند. برای رضای خدا به راه راست و درست بروید و به عقب برنگردید که زیانکار می شوید، خدا ما و شما را از بزرگی کردن به خدا پناه دهد. «ولاقوّة لنا ولکم الاّ باللّه».
… خود را بر بلای در این دنیا شکیبا سازید؛ زیرا دائمی بودن بلا و سختی کشیدن در دنیا، برای طاعت خدا و ولایت او و ولایت کسانی که خدا دستور ولایت و دوستی آنان را داده است، سرانجام خوب تری نزد خدا در سرای دیگر دارد که بالاتر از مالکیت جهان است با نافرمانی خدا و ولایت کسانی که خداوند از ولایت و اطاعت آنان نهی کرده است؛ هرچند نعمت و خرّمی و خوش گذرانی اش طولانی باشد. خداوند به ولایت و دوستی ائمه و آنانی که در قرآن نام گذاری کرده است فرمان داده و فرموده است: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَةِ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ؛ و آنها را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما رهبری کنند…» (سوره انبیاء، آیه 73). آنان اند که خدا به ولایت و طاعتشان امر کرده است و کسانی که خدا از ولایت و طاعتشان نهی کرده است، همان پیشوایان ضلالت اند؛ کسانی که خدا در دنیا، برایشان دولتی مقدم بر اولیای خدا، که ائمه آل محمّدند، پیش بینی کرده است تا در آن به نافرمانی خدا و رسولش بپردازند تا فرمان عذاب برای آنها کامل شود و شما با نبیّ خدا، محمد(ص) و رسولان پیش از وی باشید. پس تدبر کنید در آنچه خدا در قرآن خود از گرفتاری پیامبرانش و پیروان مؤمن آنها حکایت کرده است و از خدا بخواهید که به شما در آزمایش ها، خوشی ها، تنگی ها و سختی و آسایش صبر عطا کند. همان گونه که به آنها (رسولان پیش از پیامبر) عطا کرده بود. مبادا با اهل باطل درافتید و ستیزه جویید. بر شما باد عمل کردن به روش نیکان و وقار و سکینه و حلم و خشوع آنها و ورع آنها از محرّمات خدا و وفاداری و کوشش آنان برای رضای خدا در عمل به طاعت او؛ زیرا اگر چنین نکنید، به مقام خوبان پیشِ از خودتان نزد پروردگار نخواهید رسید.
و بدانید که اگر خدا خیر بنده ای را بخواهد، دلش را برای پذیرش اسلام می گشاید و چون این نعمت را به او داد، زبانش گویای حق می شود و به آن دل می بندد و عمل کند و چون خدا این هر سه را برای او فراهم کرد، اسلام او درست می شود و اگر در این حال بمیرد، از نیکان خواهد بود. هرگاه خدا خیر بنده ای را نخواهد او را به خود وامی گذارد و دلتنگ و پریشان می سازد و او اگر هم حق را به زبان بگوید، دل به آن ندارد و چون دل به آن ندارد، خدا توفیق عمل به آن را به او نمی دهد و چون این وضع برایش فراهم شود و با این وضع بمیرد، نزد خدا از منافقان خواهد بود و اعتراف زبان او به حق با این که خدایش توفیق دل دادن بدان و عمل کردن بر آن به وی نداده است علیه او حجت می شود. از خدا بپرهیزید و از او بخواهید سینه های شما را برای پذیرش اسلام بگشاید و زبان های شما را به حق و درستی گویا سازد و تا وقتی که جانتان را می گیرد، به همین وضع باشید و بخواهید که بازگشت شما را مانند بازگشت خوبان پیش از خودتان سازد. «و لاقوة الا باللّه والحمدللّه رب العالمین»… .
1. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، جلد8 (روضه کافی)، صفحه145 و 276267. با تلخیص پاره ای از قسمت ها (دارالاضواء، چاپ اول، بیروت: 1413 ق.).
منبع: سایت حوزه
آخرین نظرات