1- قرآن و عترت، دو يادگار پيامبر
موضوع بحث اين است كه چرا قرآن مهجور است. پيغمبر ما، فرمود: من از بين شما ميروم. دو چيز را ميگذارم: «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي» بالاي نود تا حديث داريم و «عِتْرَتِي» بعضي از حديثها هم دارند «كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّتِي» ولي حدوداً اينطور كه من يكوقت شمردم، 99 عترتي داريم، يك سنتي. «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي» قرآن و اهل بيت. اين دو تا عزيز و گرانبها يكي مهجور است، يكي هم مظلوم است. يعني بنده خودم، شرمنده پيغمبر هستم به عنوان يك مسلمان، كه اهل بيت تو مظلوم هستند، و قرآن تو مهجور. مهجور هم نه يعني در خانهها قرآن نيست. قرآن در خانهي هر مسلماني معمولاً چند تا قرآن هست. قسم هم به قرآن ميخوريم. به قرآن قسم! شب قدر هم قرآن سر ميگيريم «بك يا الله» ميگوييم. بالاي سر مسافر هم قرآن را رد ميكنيم. آياتش هم به عنوان كاشيكاري در محرابها و ضريحها و حرمها و مساجد مينويسيم. مراد اينكه قرآن مهجور است، يعني با قرآن نفس نميكشيم. يك چيزي مثل اينكه در خانههايي هست بعضي خانههاي اشراف مهماني ميرويم يك كمدي دارند مثلاً اين ظرفهاي ناصرالدين شاهي يا مظفرالدين شاهي و قليانهاي از اين چيزهاي عتيقه را هركس هرچه دارد از پدرش، پدربزرگش ارث برده است در آن ميگذارد. اين متروك نيست. يعني خيلي در دكور هم هست همهي مهمانها ميفهمند. اما قابل… يعني اين را به كار نميبريم. قليان ناصرالدين شاهي است اما حالا چه كسي ميكشد؟ يعني ما غرضمان از مهجوريت اين است، چقدر قرآن در بورس است؟ يعني من كه به منبر ميروم منبرم را تقسيم كنم. چند دقيقه منبر بودم، سي دقيقه. چند دقيقه خواب روي منبر نقل كردم. چند دقيقهاش را شعر خواندم؟ چند دقيقهاش را روضه خواندم؟ چند دقيقهاش تاريخ گفتم، چند دقيقهاش حديث گفتم؟ چند دقيقهاش يك آيه را تفسير كردم؟ يعني سهم قرآن داده نشده است.
يك دانشجو 15 سال درس ميخواند ليسانس ميگيرد. چند ساعت از اين 15 سال سر سفرهي قرآن نشسته و دانشجوي ما چقدر… با چند آيه آشنا است؟ دانشگاه ما… در حوزهي ماچند تا درس رسائل و مكاسب و كفايه است، چند تا درس تفسير؟ در بازار ما چند تا بازاري داريم كه لا اقل آن آياتي كه مربوط به تجارت است، بلد باشد؟ بله در مجلس شوراي ما يك آياتي قاب كردند زدند. «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُم» (شوري/38) بعضيجاها يك نيم آيهاي، يك دو كلمهاي، يك جاهايي مطرح هست. اما سهم قرآن داده نشده است. من حدود 20 دليل اينجا نوشتم كه چرا سهم قرآن داده نشده، حالا شايد هم بعضي از اينها قابل خدشه باشد. شايد هم غير بيست تا يك چيزهاي ديگر هم شما به ذهنتان بيايد.
2- بهرهگيري از فرصت ماه رمضان براي انس با قرآن
يك كاري بكنيد. ماه رمضان جلو است. ماشينهايي كه هوا گرفته در سرازيري هل ميدهند روشن ميشود. سرازيري قرآن رمضان است. من هوا گرفته را ميگويم. بعد ميخواهيم ببينيم كه يك فكري بكنيم ببينيم چه ميتوانيم بكنيم؟ يك نهضتي ميخواهد. چطور جوانهاي ما قبل از محرم تكيه ميبندند. حتي اگر در محلهشان تكيه نباشد، كنار خيابان و كوچه يك داربستي درست ميكنند با پارچه يك تكيهي مصنوعي درست ميكنند. همانطور كه جوانها براي امام حسين اين رقم شاخ و شانه ميكشند كه حقش هست و بايد هم باشد و خدا جزاي خيرشان بدهد يك چنين همتي هم براي قرآن بشود. يك نهضتي ميخواهد. نهضت منهاي دولت. كار به دولت نداريم. چون دولت بايد طرح داده شود. لايحه شود. تصويب شود. تأمين اعتبار شود. باز 5 سال عقب ميافتيم. كار را دولتي نكنيم. خودمان بلند شويم، بنده چه ميتوانم بكنم؟ 3 تا دختر دارم. 3 تا پسر دارم. دو تا پسر دارم. يك دختر دارم. هرچه هر كس دارد، بگويد: من از عمرم اين خانهي من چقدر ميارزد؟ مغازهي من چقدر ميارزد؟ حقوق من چقدر است؟ چه مقدار حاضر هستم براي قرآن و بچههايم پول كنار بگذارم؟ كنار بگذارم بعد تو هم يكي، تو هم يكي، بعد همينطور يكي ده تومان روي هم بگذاريم بعد 5 ميليون ميشود. بعد اين 5 ميليون را چطوري، چه كساني قرآن بلد هستند؟ چند تا استاد دانشگاه، چند تا امور تربيتي، چه كساني قرآن بلد هستند؟ چه كساني قرآنشان ضعيف است؟ چه كساني خوش صوت هستند؟ يعني پولدارها 20 تومان براي هر بچهاي كنار بگذارند، 10 تومان براي هر بچهاي كنار بگذارند. من از قرآن معذرت ميخواهم. فرض كنيم ميخواهيم يك جفت كفش بخريم. ميخواهيم يك كاپشن بخريم. يكي 5 تومان 10 تومان كنار بگذاريم خودش تأمين اعتبار ميشود. چون ما تا پول ميخواهيم ميگوييم: برويم از فرمانداري، شوراي شهر، نميدانم سازمان تبليغات، دفتر تبليغات، نميدانم چه كسي… ميخواهيم پول بگيريم او هم ميگويد برو برگرد، او هم ميگويد تأمين اعتبار! خودمان كه بيل به كمرمان نخورده است، يكي 5 تومان ميدهيم. ما كه بچهمان، گوشوارهاش را، طلايش را، جهازيهاش را اين همه چيز را براي بچهمان درست ميكنيم. يك ده تومان هم براي قرآن آنها كنار بگذاريم. هر خانهاي 5 تومان كنار بگذارند چند ميليارد ميشود، نياز به پول دولت نداريم. دولت اگر كمك كرد خوب است. منتها ما ميگوييم خواسته باشيم از دولت بگيريم، دنيا را آب ميبرد. بعد مخ داريم الحمدلله، قاري داريم الحمدلله، دين داريم الحمدلله، نسل خوب داريم الحمدلله، ماه رمضان هم داريم الحمدلله، ماه رمضان هم امسال در شهريور است كه هم مدرسهها تعطيل است، هم هوا داغ نيست، هم ماه قرآن است، به خاطر ماه رمضان سفرها كم شده است، چون هركس بخواهد سفر برود اين طرف ماه رمضان ميرود كه روزههايش به هم نخورد. يعني خيلي شرايط خوبي است. ديگر حالا اين يك همتي ميخواهد ولي نميدانم حالا اگر خدا به اين جلسه لطف كند اين حرفهاي من بركت داشته باشد يك نهضتي ميتواند، موجي ميتواند به پا بيافتد. از همهي امكانات هم استفاده كنيم. قرآن براي كسي نيست. مثل امام حسين! ظهر عاشورا همه ميگويند: يا حسين! كسي نميگويد: من آيت الله هستم. يا تو استاد دانشگاه هستي. يا تو با سواد هستي، بيسواد هستي. همه بگوييم يا حسين، يا يك يا قرآن بگوييم، مسئلهي قرآن را قصهاش را حل كنيم. ديگر در مملكت امام زمان نبايد يك نفر باشد كه روي قرآن را غلط بخواند. ديگر يك چنين آدمي نبايد باشد. حالا ميخواهم دلايلش را بگويم.
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات