«إنَّ لِکلِّ شیءٍ قلباً و قلبُ القرآنِ یس»
علمای بزرگ تربیت معتقدند که «مربّی کامل» کسی است که بخواهد و بکوشد تا در زمان حیات خویش، تربیت شدگان او، به حقیقتها و معرفتهای نظری و عملی که خود او به آنها رسیده است برسند و واجد مرتبه ای که او شده است، بشوند و در «صیرورت» (شدن، خود سازی) به کمال مطلوب نایل آیند.
به نظر می رسد، از همین جاست که می بینیم حضرت امام حسین(ع) در شب عاشورا، هنگامی که اصحاب خالص می مانند، به آنان ـ چنانکه نقل کرده اند ـ در حالی که دو انگشت خود را در برابر آن جمع با ایمان و صفا و شجاعت می گیرند و می فرمایند: بیایید و میان دو انگشت من نگاه کنید. آنان نگاه می کنند و مقامات خود را در جهانِ بعد می بینند، و بدینگونه امام، آن خالصانِ مخلص و مجاهد را به مرحله ای از مقامِ «نفس مطمئنّه» بالا می برند، و اصحاب و یاران باوفای خود را به مرتبه ای مهم از «رؤیت ملکوتی» در عین حضور در عالم «مُلک» می رسانند، و اگر کسانی به مرتبه ای رسیده بودند، به مرتبه ای بالاتر سیر می دهند.
این امر باعث می شود تا افزون بر سیر و صعود باطنی، حالت اطمینانی بس بیشتر به اصحاب دست دهد و روحیه آنان بسیار راسخ تر شود و جمعیتی کوچک در برابر انبوه دشمن آن گونه ایستادگی کنند و به آن جهاد سنگین و بزرگ دست یا زند. حماسه ای بی نظیر در طول تاریخ انسان به نام «عاشورا» بیافرینند که همواره امواج آن در جام خورشید می ریزد و بر سر آبادیها می خروشد.
پس حضرت امام حسین(ع)، به عنوان یک امام و مربّی الهی خواستند مرتبه ای از مقام خودشان را ـ که همان مقام والای داشتنِ «نفس مطمئنّه» است ـ به یاران خویش نیز عطا کنند تا آنان بر حسب استعدادهای خود ـ در همین دنیا و پیش از مرگ و شهادت ـ از آن مقام برخوردار گردند.
پیش از آن نیز، در سیره و روش تربیتی پیامبر گرامی اسلام(ص)، به این امر مهم بر می خوریم و می نگریم که آن مربّی اکبر، در نهایت صمیمیت و صفا، به تبلیغ دین خدا و خواندن آیات قرآن کریم بر مردم و عمل کردن به آن آیات و بیدار کردن نفوس و ساختنِ روحی افراد امّت ـ به ویژه مستعدّان و پذیرندگان آداب تربیت الهی و پردازندگان به اعمال صالح ظاهری و باطنی (بدنی و قلبی) ـ می پردازند. در این باره تلاش می کنند تا هر کس به اندازه استعداد خود، یک فرد کامل شود و در پیمودن مراحل معرفت و انسانیتِ الهی خود، پا جای پای پیامبر خویش گذارد و به معنای واقعی، انسان «قرآنی» و انسانی «محمّدی» شود.
یکی از شواهد بسیار با اهمیت این موضوع، تأکیدی است که پیامبر اکرم(ص) بر فراگیری سوره مبارکه «یس» و ژرفیابی انوار و اسرار این سوره بس عظیم در مورد همه داشته اند. در حدیثی آمده است که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
«لَوَدِدْتُ أَنَّها فی قلبِ کلِّ إنسانٍ مِنْ أُمَّتی؛ یعنی یس به خدا دوست داشتم که «سوره یس»، در قلب هر یک از افراد امّت من جای گیرد و هر مسلمانی که به قرآن کریم گرویده است، واجد حقایق و روحانیت این سوره گردد»1.
سوره مبارکه «یس»، قلب قرآن است، یعنی حیات قرآن و عصاره قرآن کریم است؛ چنانکه در احادیث، هم از پیامبر اکرم(ص) و هم از حضرت امام جعفر صادق(ع) رسیده است که فرموده اند: «إنَّ لِکلِّ شیءٍ قلباً و قلبُ القرآنِ یس؛ هر چیزی حتماً دارای قلبی است و قلب قرآن سوره یس است»2.
اکنون بنگرید که اگر حیات باطنی قرآن (کتاب آسمانی)، وارد حیات باطنی انسان شود و انسان به حقایق «سوره یس» برسد و قلب قرآنِ آسمانی بر قلب انسان زمینی بتابد و این دو قلب بر هم منطبق گردند و یکی شوند، انسان به چه مرتبه ای از علم و قدرت و معرفت و تألُّه، صعود می کند و دست می یابد؟!
از این رو، بزرگان اهل معنا و علمای باطن و اصحاب «ختومات» نیز به «سوره یس» عنایتی ویژه داشته اند و برای قرائت این سوره چندین طریق یاد داده اند و «ختم» های متعدد و متنوّعی برای آن بر شمرده اند3.
آخرین نظرات