نظر از: رحیمی [عضو] 

بر در این خانه با دست تهی در می زنم

بی پرو بالم خدارا تا کجا پر می زنم

گریه کرد و یاعلی گفت و به کامم ریخت شیر

بوسه از روی ادب بر پای مادر می زنم

خاک راه دوست را برچهره سازم آبرو

سنگ آل الله را بر سینه و سر می زنم

گرمی جنت بجوشد اززمین و آسمان

من فقط زهرائیم ساغر زکوثر می زنم

هرکسی دارد پناهی هرکسی کوبد دری

من امیر المؤ منین را حلقه بر در می زنم

عبد فرمان اگر سلمان او فرمان دهد

دل به دریا می سپارم پا درآذر می زنم

بارها در می زنم گر بر رویم در وانشد

بار یگر بار دیگر بار دیگر می زنم

از دل گهواره تا تابوت ذکرم یا لی است

دم زحیدر دم زحیدر دم زحیدر می زنم

تا بپوشد در صف محشر سیاهی مرا

رنگ بر پرونده ام از خون اصغر می زنم

خاک راه میثم خرما فروشم میثمم

دم زاهل البیت حتی روز محشر می زنم

1397/04/11 @ 23:26


فرم در حال بارگذاری ...