عوامل، موانع و آثار تزکیه نفس از منظر قرآن
مقدمه
تزکیه نفس از رذائل اخلاقی و شهوات نفسانی به جهت آثار و فوائدی که برای انسان دارد مورد توجه تمام ملت ها و ادیان الهی بوده و آنان برای تحصیل این امر از روش های گوناگونی بهره می جسته اند. اهل کتاب یعنی یهود، نصاری و مجوس نیز به تزکیه نفس اهتمام زیادی می ورزیدند و در کتب آنان دستورهای فراوانی برای اصلاح نفس و تهذیب آن از شهوات وجود دارد؛ چنان که قرآن کریم در آیاتی به برخی اعمال آنان برای تهذیب نفس همچون تلاوت آیات الهی و خواندن نماز در نیمه های شب(1) گوشه گیری از مردم برای عبادت و خودسازی(2) ترک دنیا و انتخاب رهبانیت (3) اشاره کرده است.(4) اسلام نیز برای تزکیه نفس و تطهیر پیروان خود از آلودگیهای کفر و گناه و اخلاق ناپسند اهمیت زیادی قائل شده که این امر را از موارد ذیل می توان استفاده نمود:
1. تزکیه هدف بعثت انبیاء: قرآن در آیه 51 سوره بقره خطاب به مسلمانان می گوید: ما به سوی شما پیامبری فرستادیم تا با تلاوت آیات الهی شما را از آلودگیها پاک سازد. در آیه ای دیگر خداوند بر فرستادن رسولان خویش برای تزکیه بشر بر آنان منت نهاده است.(5) در آیه 129 سوره بقره نیز حضرت ابراهیم و اسماعیل دو پیامبر بزرگ الهی از خداوند تقاضای فرستادن رسولانی می کنند تا نسل و ذریه آنان را از آلودگیها پاک نمایدو در آیه ای دیگر خداوند موسی(ع) را با پیام دعوت به تزکیه به سوی فرعون می فرستد.(6) از مجموع این آیات بدست می آید که تزکیه و طهارت نفس یکی از عمده ترین اهداف تمام رسولان الهی بوده است.
2.رستگاری در گرو تزکیه: رسیدن به فلاح اُخروی از بالاترین اهداف مؤمنان است که قرآن راه دستیابی به این هدف را از مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه ذکر کرده است.(7) همچنین قرآن در آیاتی دیگر
مؤمنانی را رستگار دانسته است که در جهت تزکیه نفس تلاش می کنند.(8) که زکات در این آیه اعم از پرداخت زکات و تزکیه نفس است.(9)
3. تقدم تزکیه بر تعلیم و تعلم: قرآن در چهار آیه. تزکیه را با تعلیم و تعلم در کنار یکدیگر مطرح نموده که در سه آیه تزکیه را مقدم داشته (10) و در یک آیه تعلیم مقدم شده است.(11) در این که فلسفه این تقدیم و تأخیر چیست و کدامیک در واقع تقدم بر دیگری دارد اقوال متعددی در بین مفسران مطرح است. برخی تزکیه را مقدم دانسته به این دلیل که در سه آیه تزکیه مقدم گردیده علاوه بر این که هدف اصلی از تعلیم تزکیه انسانها است.(12) عده ای معتقد به تقدیم تعلیم بوده و به دلیل تقدم آن در یک آیه و نیز به این دلیل که تزکیه بدون تعلیم و تعلم و آگاهی امکان پذیر نیست.(13) برخی قائل به تساوی رتبه این دو بوده و معتقدند اصولاً در موضوع تزکیه و تعلیم، تقدیم و تأخیر معنی ندارد و در قرآن کریم موضوعات دنیوی و اُخروی به طور آمیخته و در کنار یکدیگر
آمده است مثلاً در حالی که در یک سوره سخن از مسائل مالی است در کنارش از موضوعات عرفانی سخن به میان آمده است. روی همین جهت گاهی تزکیه مقدم شده و گاهی تعلیم(14) برخی تقدم و تأخر تزکیه را از باب تعدد مراتب آن دانسته و گفته اند: تزکیه مراتب گوناگونی دارد. مرتبه ای از آن تنها ارشاد محض و اتمام حجت است، مرتبه ای دیگر دور کردن رذائل اخلاقی از نفس است، مرتبه ای متحلی شدن انسان به فضائل اخلاقی و مرتبه دیگر تجلی انسان به اسماء و صفات ربوبیت است که برای هر یک از این مراتب درجاتی است و آیاتی که در آن تزکیه مقدم شده اشاره به مرتبه ای از تزکیه و آیه ای که تزکیه مؤخر شده اشاره به مرتبه ای دیگر از مراتب آن دارد.(15) و لکن ضمن صحت برخی از این توجیهات، نظریه صحیح تقدم تزکیه بر تعلیم است و این تقدم نه از حیث وجود خارجی بلکه(16) از جهت اهمیت و درجه است که تمام تلاشها و تعلیم و تعلم ها مقدمه و برای رسیدن به تزکیه است که اگر این هدف بدون تعلیم حاصل می شد ضرورتی برای تعلیم نبود ضمن این که علم بدون تزکیه همچون بار نهادن کتب بر حیوان است. «کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفارًا»(17) و تقدم تزکیه در سه آیه از چهار آیه مؤید همین نظریه است(18) اما این که در دعای ابراهیم تعلیم بر تزکیه مقدم شده بدان جهت است که ابراهیم در مقام طلب چند خواسته از خداوند است و مقام طلب تقدم و تأخر نقشی ندارد بلکه این مشمول امر است که در مرحله عمل به این خواسته ها، باید تقدم و تأخر را رعایت کند.(19)
4. قرار دادن خداوند، انبیاء را در زمره تزکیه کنندگان: امر دیگری که حکایت از اهمیت تزکیه و جایگاه والای آن در اسلام دارد این است که قرآن، خداوند و انبیاء الهی را در زمره کسانی قرار داده که وظیفه تزکیه بشر را بر عهده داشته و او را در این راه یاری می رسانند.
عوامل تزکیه
عوامل و اسباب متعددی در عالم خارج یا درون انسان وجود دارد که هر یک به نوعی در تزکیه انسان نقش دارند که این عوامل عبارتند از:
1ـ توفیق الهی:
مهمترین عامل تزکیه بشر توفیق الهی و فراهم کردن اسباب از جانب خداوند است که اگر فضل و رحمت خداوند در این مورد وجود نداشته باشد هیچ انسانی قادر به تزکیه خود نخواهد بود(20) و لکن تزکیه بشر از سوی خداوند دو نوع است. گاهی موهبتی و غیر اکتسابی است به این معنی که خداوند از همان آغاز برخی انسانها همچون انبیاء امامان و برخی اولیاء خاص الهی را بر فطرت پاک خلق کرده و آنان را در برابر آلودگیها از حمایت ویژه خود برخوردار می نماید. چنان که ابراهیم، اسحاق و یعقوب را پاک و خالص نموده و آنان را از برگزیدگان قرار داد.(21) ( و پلیدی و رجس را از اهل بیت(ع) دور نموده و آنان را پاک گردانید(22) و یا مریم را از میان زنان عالم برگزید و به او طهارت نفس عطا کرد(23) و گاهی اکتسابی است که بشر خود باید با تلاش، نفس خویش را از آلودگیها منزه سازد ولی خداوند اسباب و زمینه های تزکیه را فراهم می کند مانند فرستادن پیامبران الهی برای آشنا کردن انسان با معارف دینی و تطهیر انسان (24) و یا توفیق توبه انسان از گناه و پذیرش توبه(25) و یا امور دیگری همچون عبادات و… که برای حصول تزکیه تشریع نموده است و تزکیه خداوند تنها شامل کسانی می شود که استعداد تزکیه را داشته و با زبان استمداد از خداوند تزکیه را طلب نمایند چنان چه جمله «سَمیعٌ عَلیم» در آیه «ولـکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَن یَشاءُ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم»(26) دلالت بر همین امر دارد؛ یعنی خداوند نسبت به درخواست کسانی که خواهان تزکیه اند شنواست و نسبت به کسانی که آمادگی تزکیه را دارند آگاه است(27) اما کسانی که از دین و ایمان روی برتافته و در راه کفر سرعت می گیرند مورد تزکیه خداوند قرار نخواهند گرفت(28) چنان که عهد شکنان و کسانی که دین را به دنیا می فروشند نیز از تزکیه الهی بی بهره خواهند بود.(29)
2. رهبران الهی:
پیامبران، امامان و دیگر رهبران الهی با آشنا کردن انسانها با معارف دین، از دیگر عوامل عمده تزکیه انسانها به شمار می روند.(30) و روی همین جهت که اینان نقش عمده ای در این جهت دارند ابراهیم(ع) از خداوند تقاضای فرستادن پیامبرانی می کند تا نسل او را از آلودگیها پاک نمایند.(31) و لکن یکی از شرائط پیشوایان الهی و هر آن کس که وظیفه تزکیه دیگران را بر عهده دارد تزکیه خود قبل از دیگران است چنان که خداوند به پیامبر که وظیفه تزکیه مردم را بر عهده دارد فرمان می دهد که از آلودگیها دوری نماید «وثیابَکَ فَطَهِّر * والرُّجزَ فَاهجُر» (32) که مراد به تطهیر لباس، تزکیه نفس است چنان که «رجز» نیز تمام افعال و اخلاق ناپسند و گناهان را شامل است(33) علی(ع) نیز در روایتی فرمود: کسی که امامت دیگران را بر عهده دارد باید قبل از تربیت دیگران به تربیت خود بپردازد(34) همچنین آنان باید به دنبال افراد آلوده رفته و آنان را دعوت به تزکیه نمایند نه این که منتظر آمدن افراد به نزد آنان جهت تزکیه باشند.(35)
3ـ قرآن کریم:
قرآن کتابی است که عمل به آن انسان را از تاریکیها به سوی نور و روشنایی هدایت می کند (ابراهیم/14) و باعث می شود انسان از آلودگیهای جهالت، شرک و گناه پاک گردیده و نفس خود را تطهیر نماید(36) .
4ـ ایمان و عمل صالح:
پذیرش دین الهی و انجام اعمال نیک از دیگر عوامل تزکیه در نگاه قرآن است (37) عمل صالح اختصاص به کاری خاص نداشته بلکه انسان هر کاری را خالصانه و به قصد تقرب به خدا انجام دهد موجب دور شدن از آلودگیها و تزکیه نفس خواهد شد.(38)
5ـ تقوا:
خداوند در طبیعت آدمی هم زمینه ارتکاب فجور و هم زمینه کسب تقوا را به ودیعه نهاده و تنها آن کس را اهل فلاح و رستگاری دانسته است که راه تقوا را برگزیده و بدین وسیله نفس خود را تزکیه نماید.(39) در آیه ای دیگر قرآن مؤمنان را از خودستایی و پاک شمردن خود برحذر داشته و خداوند را آگاه تر به حال تقوا پیشگان معرفی کرده است(40) که از این آیه بدست می آید که تنها راه دستیابی به تزکیه تقوا و عمل است، نه ادعا و حرف(41) همچنین در آیات 17 و 18 سوره لیل، از سرگذشت با تقواترین انسان در قیامت خبر داده که با انفاق مال خویش برای تزکیه نفس از آتش جهنم دوری می کند که توصیف چنین افرادی به صفت تقوا نشانگر نقش مهم تقوا در تزکیه نفس می باشد. در روایتی علی(ع) نیز تقوا را داروی دردهای قلب و پاک کننده آلودگیها از نفس دانسته است.(42)
6ـ خوف خداوند:
خوف از خداوند باعث می شود انسان نفس را از هواها و خواسته های باطل نهی کرده و از ارتکاب گناه دوری گزیند (43) و انذارهای انبیاء الهی را بشنود و در نتیجه نفس خود را از آلودگیها پاک نماید.(44)
آخرین نظرات